اتلغتنامه دهخداات . [ اَ / -َت ْ ] (ضمیر) ادات خطاب است که به آخر کلمه پیوندد. تو : بودنت در خاک باشد بآفدم همچنان کز خاک بد انبودنت . رودکی .عالمت غافل است و تو غافل خفته را خفته کی کند بیدا
اتلغتنامه دهخداات . [ اَت ت ] (ع مص ) غلبه کردن بحُجَّت . (تاج المصادر بیهقی ). غالب شدن بحُجّت بر. || شکستن سر کسی . شکستن چنانکه سر را.
اتفرهنگ فارسی عمید= ت۳ Δ در کلماتی که به «ها»ی بیان حرکت ختم نمیشود همزه را حذف میکنند و حرکت آن به حرف آخر کلمه ملحق میگردد: دوستت، ساغرت، غلامت.
اتفرهنگ فارسی معین( اَ) (ضم متصل .) ضمیر متصل دوم شخص مفرد، مفعولی و اضافی در آخر کلمه : گفتمت (تو را گفتم )، کتابت : کتاب تو.
هت هتلغتنامه دهخداهت هت . [ هََ هََ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان شتررا بر آب زجر کنند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). صوتی است که بدان شتر را به سوی آب رانند. (اقرب الموارد). اذا وقف البعیر علی الردهة فلاتقل له هت هت ، مثلی است که برای ترک اصرار در پند و اندرز در مورد کسی که هوش وی آشکار
اتابکلغتنامه دهخدااتابک . [ اَ ب َ ] (اِخ )ابن شمس الدین محمد صاحبدیوان که به سال 683 هَ . ق .با سه برادر خود یحیی و فرج اﷲ و محمود به امر ارغون خان کشته شد. رجوع به تاریخ مغول صص 233 و 235 شو
داود دوغلاتلغتنامه دهخداداود دوغلات . [ وو دِ ] (اِخ ) (امیر...) از اعیان و امراء الوس جغتای و از معاصران امیر تیمور گورگان است و در تاجگذاری وی شرکت داشته است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 ص 388 و 4
دایراتلغتنامه دهخدادایرات . [ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ دایره . دائرات . رجوع به دایره و نیز رجوع به دائرة شود.
دبیلاتلغتنامه دهخدادبیلات . [ دُ ب َ ] (ع اِ) ج ِ دبیلة : و دقیقها [دقیق الحلبة] یلین الدبیلات و ینضجها. (ابن البیطار).