اتحادیۀ اروپاEuropean Unionواژههای مصوب فرهنگستاننهادی متشکل از تعدادی از کشورهای اروپایی با هدف یکپارچگی اقتصادی و توسعۀ اجتماعی و درنهایت یکپارچگی سیاسی میان آنها
اتحادیهدیکشنری فارسی به انگلیسیalliance, combination, combine, confederacy, federation, league, syndicate, trade, union
اتحادیهفرهنگ فارسی معین(اِ تِّ یُِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - انجمن ، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد. 2 - تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفة مشخص .