اجتنابلغتنامه دهخدااجتناب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن . پرهیزیدن . دور شدن . (منتهی الارب ). دوری جستن . تجنب . تجانب . دوری . کناره کردن . گریختن از : مانا جناب بستی با منعمان دهرزین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد.
اجتنابavoidanceواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که در آن، فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد، دوری میکند
اجتنابآموزیavoidance learningواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آموزشی که در آن، موجود زنده با استفاده از پاسخ مناسب و قابل پیشبینی از محرک آزاردهنده اجتناب میکند
اجتنابکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، دوری کردن، روگردانبودن، روی گردانیدن، احتراز کردن، حذر کردن، دوری جستن، نادیده گرفتن، طرف دیگررانگاه کردن، غیراجتماعی بودن، فاصله گرفتن، اکراه داشتن کناره گرفتن، کنار کشیدن بیعزم بودن صرفنظر کردن
اجتنابآموزیavoidance learningواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آموزشی که در آن، موجود زنده با استفاده از پاسخ مناسب و قابل پیشبینی از محرک آزاردهنده اجتناب میکند