اجمالاًلغتنامه دهخدااجمالاً. [ اِ لَن ْ ] (ع ق ) خلاصةً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال . بالجمله . مقابل تفصیلاً.
اجمالاًلغتنامه دهخدااجمالاً. [ اِ لَن ْ ] (ع ق ) خلاصةً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال . بالجمله . مقابل تفصیلاً.
scansدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکن می کند، تقطیع کردن شعر، اجمالا مرور کردن، با وزن خواندن، بطور اجمالی بررسی کردن، پوییدن
scannedدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکن شده، تقطیع کردن شعر، اجمالا مرور کردن، با وزن خواندن، بطور اجمالی بررسی کردن، پوییدن
اجمالاًلغتنامه دهخدااجمالاً. [ اِ لَن ْ ] (ع ق ) خلاصةً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال . بالجمله . مقابل تفصیلاً.