عجوبهلغتنامه دهخداعجوبه . [ ع ُ ب َ ] (از ع ، اِ) چیزی که مردم را به شگفت آرد. و این مخفف اعجوبة است : ای شیخ شهر با که توان این عجوبه گفت بی پرده گشت شید نهان از ردای تو. محسن تأثیر (از آنندراج ).و رجوع به اعجوبة شود.
تاودیلغتنامه دهخداتاودی . [ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ (سیدی ) محمد التاودی بن طالب بن سودةالمری . (1128-1207 هَ . ق .) او راست :1- اسئلة و أجوبة و در حاشیه ٔ آن نیز اسئله و اجوبه ای است تألیف عبدالق
ابوقریعهلغتنامه دهخداابوقریعه . [ اَ ق ُ ؟ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن . قاضی القضاة به سندیه . معاصر مهلبی وزیر. او در سرعت اجوبه ٔ هزلیه اعجوبه ای بوده است . وفات به سال 366 هَ . ق .
مسایل، مسائلفرهنگ مترادف و متضاد۱. سوالها، سوالات، مسالهها، پرسشها ≠ پاسخها ۲. مشکلها، دشواریها، گرفتاریها، مشکلات ۳. مطالب، قضایا، مباحث، موضوعات، موضوعها ۴. امور شرعی ≠ اجوبه
علی مذحجیلغتنامه دهخداعلی مذحجی . [ ع َ ی ِ م َ ح ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن مذحجی . مشهور به حدة و مکنی ابوالحسن . فقیه وحافظ، از اهل حصن ملتماس بود و در سال 746 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- أجوبة، در فقه . <span class="hl" dir