تجنبدیکشنری عربی به فارسیدوري کردن از , احتراز کردن , اجتناب کردن , طفره رفتن از , الغاء کردن , موقوف کردن , پرهيز , اجتناب , کناره گيري , احتراز , طفره
تحرزفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجتناب، احتراز، امتناع، امساک، پرهیز، خویشتنداری، دوری ۲. اجتناب کردن، احتراز کردن، پرهیز کردن، دوریجستن، دوری گزیدن