ترجمه مقاله

احمق

'ahmaq

بی‌عقل؛ کم‌خِرد؛ ساده‌لوح؛ کودن.

ابله، الاغ، بیشعور، بیهوش، خر، دنگل، دیوانهوش، رعنا، زودباور، سادهلوح، کمخرد، کمعقل، کمعقل، کندفهم، کودن، گاوریش، گول، گول، نادان، نادان، ناقصعقل، نفهم، ≠ دانا

نادان، کودن، بیخرد، ساده مرد

ترجمه مقاله