اختطافلغتنامه دهخدااختطاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خَطف . ربودن . (منتهی الارب ). ربودن همچو برق . (غیاث اللغات ). || اختطاف حمی کسی را؛ دور شدن تب از او. || استراق سمعکردن شیطان . || اِمتلاس . خیره کردن چشم .
اختطافدیکشنری عربی به فارسیعمل ربودن (زن و بچه و غيره) , ربايش , دورشدگي , دوري از مرکز بدن , قياسي , قياس , دزدي هواپيما وساير وساءط نقليه ومسافران ان