۱. بیرون کردن کسی از محل کارش.
۲. بیرون کردن.
۳. (صفت) کسی که از جایی بیرون شده باشد؛ اخراجشده.
۴. (اسم) [قدیمی] هزینه؛ خرج.
۱. تبعید، دفع، طرد،
۲. انفصال، پاکسازی، خلع، عزل، منفصل
۳. تخلیه ≠ ادخال
راندن، کنارگزاری، بیرون کردن، بیرون فرستادن، برونکرد