لغتنامه دهخدا
ارباع . [ اِ ] (ع مص ) به چهارسال درآمدن گوسپندو پنجم گاو و اسب و هفتم شتر. || در علف بهاری درآمدن قوم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مقیم بودن به منزل بهاری . (از منتهی الارب ). || در علف بهاری رها کردن ستور را. (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). || علف بهار