ریونلغتنامه دهخداریون . [ رَی ْ وَ / رَی ْ یو ] (اِخ ) یکی از ارباع نیشابور است . (منتهی الارب ). یکی از ارباع نیشابور و اصل آن ریوند است و از آن است ابوسعید سهل بن احمد... ریوندی نیشابوری . (از تاج العروس ). رجوع به ریوند شود.
شاماتیلغتنامه دهخداشاماتی . (ص نسبی ) منسوب به شامات که نام یکی از ارباع نیشابور است . (انساب سمعانی ).
چهار شدنلغتنامه دهخداچهار شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دو به اضافه ٔ دو گشتن . اربع شدن . ارباع . (تاج المصادر بیهقی ).
چهارسالهلغتنامه دهخداچهارساله . [ چ َ / چ ِ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) که چهار سال داشته باشد. که چهار سال بر وی گذشته باشد: اجذاع ؛ چهارساله شدن شتر. ارباع ؛ چهارساله شدن گوسفند. (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به چارساله شود.