ارتزاق

'ertezāq

معنی

به‌دست آوردن روزی؛ کسب روزی.

مترادف

اعاشه، امرارمعاش، روزیستانی، کسبروزی، معیشت

جست‌وجوی دقیق

ارتزاق

لغت‌نامه دهخدا

ارتزاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روزی ستدن . (تاج المصادر بیهقی ). روزی بستدَن . (زوزنی ). روزی ستاندن . روزی یافتن . (منتهی الارب ). روزی جستن و در مثنوی ظاهراً بمعنی متعدّی آمده است : زانکه میکائیل از کیل اشتقاق دارد و کیّال شد در ارتزاق . <p

ارتزاق

فرهنگ فارسی عمید

به‌دست آوردن روزی؛ کسب روزی.

ارتزاق

فرهنگ فارسی معین

( اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) روزی گرفتن ، روزی یافتن . 2 - (مص م .) روزی دادن .

ارتزاق

فرهنگ مترادف و متضاد

اعاشه، امرارمعاش، روزیستانی، کسبروزی، معیشت

جست‌وجوی هم‌آوا

ارتزاق کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

live

رِزق و ارتزاق

فرهنگ گنجواژه

معیشت.

ارتجک

لغت‌نامه دهخدا

ارتجک . [ اِ ت َ ج َ / ج ِ ] (اِ) برق . (برهان ) (غیاث اللغات ) (شعوری ) (رشیدی ) : شه نشسته به پشت پیل چو ابرانگژ زر چو ارتجک در دست . فریدالدین احول .رجوع به ابرنجک شود.