ارجوانلغتنامه دهخداارجوان . [ اُ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرّب ارغوان ) (منتهی الارب )(آنندراج ). و مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة البهرمان و هو لون احمر و کذلک الارجوان و القرمز. (ابن درید در جمهرة از سیوطی در المزهر). سرخ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). صُبغ سرخ . آتش گون . (خلاص ). ارغوانی .
ارجوانلغتنامه دهخداارجوان . [ اُ ج ُ ] (اِخ ) نام کنیزکی است از مردم ارمنستان ، ام ّ ولد ابوالعباس پسر قائم باللّه عباسی . آنگاه که ابوالعباس وفات کرد، چون قائم باللّه را پسری دیگر نبود تا وارث تخت و تاج سلاله ٔ عباسیه شود نهایت درجه اندوهناک بود و این کنیزک در این وقت گفت که از ابوالعباس حامله
حرجوانلغتنامه دهخداحرجوان . [ ح َ ج َ ] (اِ) حَرجُل . ملخ بی بال . صاحب اختیارات بدیعی گوید: آنرا حرجل خوانند و آن ملخیست که بال ندارد و ستبر بود، چون بگیرند غیر پخته نمک سودو خشک کنند و به شراب بیاشامند، گزندگی عقرب را بغایت نافع بود و باید که کهن نبود - انتهی . و مؤلف برهان گوید: بلغت یونانی
ارجوانیلغتنامه دهخداارجوانی . [ اُ ج ُ نی ی ] (معرب ، ص نسبی ) منسوب به ارجوان . ارغوانی . به رنگ ارغوان . سرخی که بسیاهی زَند. || ارغوانی .نوعی است از یاقوت و آن دون بهرمانی است در جودت .- اَحمر اُرجُوانی ؛ سخت سرخ . (منتهی الارب ). سُرخی سُرخ .- <span class="hl
زان ارجوانیلغتنامه دهخدازان ارجوانی . [ ن ِ اُ ج ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از انواع زان است و در گیاه شناسی فاگوس سلواتیکاپورپره نام دارد. برگ نهال آن برنگ قرمز است و پس از رشد کامل برنگ قهوه ای سیر درمی آید. این نوع با کشت و تلقیح وفور می یابد. (از دائرة المعارف بستانی ).
ارجوانیلغتنامه دهخداارجوانی . [ اُ ج ُ نی ی ] (معرب ، ص نسبی ) منسوب به ارجوان . ارغوانی . به رنگ ارغوان . سرخی که بسیاهی زَند. || ارغوانی .نوعی است از یاقوت و آن دون بهرمانی است در جودت .- اَحمر اُرجُوانی ؛ سخت سرخ . (منتهی الارب ). سُرخی سُرخ .- <span class="hl
زان ارجوانیلغتنامه دهخدازان ارجوانی . [ ن ِ اُ ج ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از انواع زان است و در گیاه شناسی فاگوس سلواتیکاپورپره نام دارد. برگ نهال آن برنگ قرمز است و پس از رشد کامل برنگ قهوه ای سیر درمی آید. این نوع با کشت و تلقیح وفور می یابد. (از دائرة المعارف بستانی ).
ارجوانیلغتنامه دهخداارجوانی . [ اُ ج ُ نی ی ] (معرب ، ص نسبی ) منسوب به ارجوان . ارغوانی . به رنگ ارغوان . سرخی که بسیاهی زَند. || ارغوانی .نوعی است از یاقوت و آن دون بهرمانی است در جودت .- اَحمر اُرجُوانی ؛ سخت سرخ . (منتهی الارب ). سُرخی سُرخ .- <span class="hl