تفاسدلغتنامه دهخداتفاسد. [ ت َ س ُ ] (ع ص ) بریدن ارحام را. یقال : تفاسدوا؛ ای قطعوا الارحام . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بریدن ارحام و قطعرحم کردن . (ناظم الاطباء). بریدن و قطع ارحام : تفاسدالقوم ؛ تدابروا و قطعوالارحام . (از اقرب الموارد).
متفاسدلغتنامه دهخدامتفاسد. [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) قطع رحم نماینده . (ناظم الاطباء). برنده ارحام را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاسد شود.