ارشادلغتنامه دهخداارشاد. [ اِ ] (ع مص ) راه نمودن . (منتهی الأرب ). راه راست نمودن . راه بحق نمودن . راه حق نمودن . (غیاث اللغات ). راه نمودن بحق . رهبری . رهنمونی . راهنمائی . رهنمائی . هدایت . راهنمونی . براه آوردن . بره آوردن . بسامان آوردن . ضد اضلال : و قد انار اﷲ بصائرهم و اخلص ضمائرهم
حرشاتلغتنامه دهخداحرشات . [ ح َ رَ ] (ع اِ) قلب حشرات . ج ِ حرشة. حرشات الارض ؛ حشرات الارض . جانوران ریزه ٔ زمینی . (منتهی الارب ).
پارساگدلغتنامه دهخداپارساگد. [ گ َ ] (اِخ ) پاسارگاد. پازارگاد. نام قدیم شهر مرغاب . «مرغاب شهر قدیم پارساگد است که در دشت مرغاب فعلی بناشده . فاصله ٔ آن تا استخر 48 هزارگز است . || پارساگد بقول هرودت اسم یکی از قبایل خانواده ٔ سلطنتی است که هخامنشیان از آن طایف
ارصادلغتنامه دهخداارصاد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) گروه چشم دارندگان . (منتهی الأرب ). || ج ِ رَصَد، به معنی گیاه و باران اندک . (منتهی الأرب ). || ج ِ رَصَد (اصطلاح نجوم ).
ارصادلغتنامه دهخداارصاد. [ اِ ] (ع مص ) آماده ٔچیزی شدن . (منتهی الأرب ). || آماده کردن .مهیا ساختن . (منتهی الأرب ). ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). بساختن . (زوزنی ). مهیا داشتن . مهیا کردن برای کسی . || پاداش دادن کسی را بخیر یا بشر. || ترقب . انتظار. چشم داشتن . (آنندراج ): والذین اتخذوا م
ارشادالغتنامه دهخداارشادا. [ اَ ] (اِخ ) پایتخت ارمنستان . و این شهر همانست که یونانیان آرتاکساتا نامیده اند. رجوع به ایران باستان ص 2284 شود. || نام قلعه ای بود. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 226</span
ارشادگریmentoringواژههای مصوب فرهنگستانحمایت کردن از افراد کمتجربه و مشاوره دادن به آنها با هدف ایجاد پیشرفت در کارشان
مرشدلغتنامه دهخدامرشد. [م ُ ش َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ارشاد. راهنمایی شده . راه یافته . راهبری گشته . و رجوع به ارشاد شود.
ارشادالغتنامه دهخداارشادا. [ اَ ] (اِخ ) پایتخت ارمنستان . و این شهر همانست که یونانیان آرتاکساتا نامیده اند. رجوع به ایران باستان ص 2284 شود. || نام قلعه ای بود. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 226</span
ارشادگریmentoringواژههای مصوب فرهنگستانحمایت کردن از افراد کمتجربه و مشاوره دادن به آنها با هدف ایجاد پیشرفت در کارشان
تازه کند ارشادلغتنامه دهخداتازه کند ارشاد. [ زَ ک َ دِ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه است که در 21000گزی جنوب خاوری ارومیه و 10هزارگزی خاور شوسه ٔ ارومیه بمهاباد واقع است . جلگه ومعتدل سالم است و <span
خرزاذبن دارشادلغتنامه دهخداخرزاذبن دارشاد. [ خ ُ ذُ ن ُ ] (اِخ ) وی منجم و حاسب و شاگرد سهل بن بشر یهودی بود و کتاب الموالید و کتاب الاختیارات از اوست . (از ابن الندیم ).