ارعابلغتنامه دهخداارعاب . [ اِ ] (ع مص ) ترساندن . ترسانیدن . اِرهاب . اِفزاع . تخویف :اَرْعَبَه ُ؛ خَوَّفَه و اَفْزَعَه . (معجم الوسیط).
ارهابلغتنامه دهخداارهاب . [ اِ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ): ارهبه . || بر شتر نشستن . || بازداشتن شتر را ازحوض . || دراز شدن آستین . (منتهی الارب ).
ارحابلغتنامه دهخداارحاب . [ اِ ] (ع مص ) فراخ گردیدن . (منتهی الارب ). فراخ شدن سرای .(تاج المصادر بیهقی ). || فراخ گردانیدن . (منتهی الارب ). فراخ کردن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ).
ارهابدیکشنری عربی به فارسیدهشت , ترس زياد , وحشت , بلا , بچه شيطان , ارعابگري , ايجاد ترس و وحشت در مردم
ارعاب رایانهایcyberbullyingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از نامۀ الکترونیکی، گپسرا، پیجو، تلفن همراه یا انواع دیگر ابزارهای فنّاوری اطلاعات برای ارعاب افراد
ارعاب رایانهایcyberbullyingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از نامۀ الکترونیکی، گپسرا، پیجو، تلفن همراه یا انواع دیگر ابزارهای فنّاوری اطلاعات برای ارعاب افراد