ارمویلغتنامه دهخداارموی . [ اُم َ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به ارمیه از بلاد آذربایجان و جماعتی از علماء بدان نسبت دارند. (انساب سمعانی ). اهل ارمیه . از ارمیه .
ارمویلغتنامه دهخداارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) او راست کتابی در غریب الحدیث و آن تتمه ٔ کتاب ابن الجوزیست . (کشف الظنون ).
عرمویلغتنامه دهخداعرموی . [ ] (ع اِ) دزی در فرهنگ آرد که باید نام نوعی پارچه باشد، و گوید ریشه ٔ آن معلوم نشده است و شاهد ذیل را نیز نقل کرده : و علی رأسها معجر عرموی مسبل علی وجهها.
حسین ارمویلغتنامه دهخداحسین ارموی . [ ح ُ س َ ن ِ اُ م َ] (اِخ ) رجوع به حسین خطیبی و حسین عرب باغی شود.
علی ارمویلغتنامه دهخداعلی ارموی . [ ع َ ی ِ اُ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمد ارموی حنبلی ، ملقّب به زین الدین . وی در سال 853 هَ . ق . درگذشت . او راست : جواهر التبصرة فی علم الرؤیا. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1</sp
علی ارمویلغتنامه دهخداعلی ارموی . [ ع َ ی ِ اُ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی ، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی . متولد سال 691 هَ .ق . وی در سال 748 یا <sp
ابراهیم ارمویلغتنامه دهخداابراهیم ارموی . [ اِ م ِ اُ م َ ] (اِخ ) از مشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری ، فرزند شیخ عبداﷲ ارموی . مولد او در جبل قاسیون . به عربی شعر میسروده و در 692 هَ .ق . درگذشته است .
حسین ارمویلغتنامه دهخداحسین ارموی . [ ح ُ س َ ن ِ اُ م َ] (اِخ ) رجوع به حسین خطیبی و حسین عرب باغی شود.
علی ارمویلغتنامه دهخداعلی ارموی . [ ع َ ی ِ اُ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمد ارموی حنبلی ، ملقّب به زین الدین . وی در سال 853 هَ . ق . درگذشت . او راست : جواهر التبصرة فی علم الرؤیا. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1</sp
علی ارمویلغتنامه دهخداعلی ارموی . [ ع َ ی ِ اُ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی ، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی . متولد سال 691 هَ .ق . وی در سال 748 یا <sp
ابراهیم ارمویلغتنامه دهخداابراهیم ارموی . [ اِ م ِ اُ م َ ] (اِخ ) از مشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری ، فرزند شیخ عبداﷲ ارموی . مولد او در جبل قاسیون . به عربی شعر میسروده و در 692 هَ .ق . درگذشته است .
صفی الدینلغتنامه دهخداصفی الدین . [ ص َ یُدْ دی ] (اِخ ) ارموی . رجوع به صفی الدین محمودبن ابی بکر ارموی شود.
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمد ارموی حنبلی ، ملقب به زین الدین . رجوع به علی ارموی شود.
علی حنبلیلغتنامه دهخداعلی حنبلی . [ ع َ ی ِ ح َ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمد ارموی حنبلی ، ملقّب به زین الدین . رجوع به علی ارموی شود.
حسین ارمویلغتنامه دهخداحسین ارموی . [ ح ُ س َ ن ِ اُ م َ] (اِخ ) رجوع به حسین خطیبی و حسین عرب باغی شود.
دارمویلغتنامه دهخدادارموی . (اِخ ) نام ناحیه ای از آذربایجان بنزدیکی اردبیل بوده است و در تاریخ زندگی ابونصرمملان ممدوح قطران تبریزی نام آن آمده است و قطران در چکامه ای ضمن ستایش او گفته است : وغاش را بس ، پیکار اردبیل ، دلیل هنرش را بس پیکار دارموی بیان .<p
علی ارمویلغتنامه دهخداعلی ارموی . [ ع َ ی ِ اُ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمد ارموی حنبلی ، ملقّب به زین الدین . وی در سال 853 هَ . ق . درگذشت . او راست : جواهر التبصرة فی علم الرؤیا. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1</sp
علی ارمویلغتنامه دهخداعلی ارموی . [ ع َ ی ِ اُ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی ، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی . متولد سال 691 هَ .ق . وی در سال 748 یا <sp
ابراهیم ارمویلغتنامه دهخداابراهیم ارموی . [ اِ م ِ اُ م َ ] (اِخ ) از مشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری ، فرزند شیخ عبداﷲ ارموی . مولد او در جبل قاسیون . به عربی شعر میسروده و در 692 هَ .ق . درگذشته است .