ترجمه مقاله

از

'az

۱. نشان‌دهندۀ ابتدای مکان: ◻︎ از دور به دیدار تو اندرنگرستم / مجروح شد آن چهرۀ پرحسن و ملالت (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۸۳)، از تهران تا اصفهان.
۲. نشان‌دهندۀ ابتدای زمان: ◻︎ من از آن روز که در بند توام آزادم / پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم (سعدی)، از صبح تا شام، خرِ ما از کرگی دم نداشت.
۳. نشان‌دهندۀ آغاز و مبدٲ چیزی (شخص، حیوان، شیء، حالت، عدد، و مانند آن).
۴. اثرِ؛ تٲلیف: گرشاسب‌نامه از اسدی طوسی است.
۵. نسبت‌به: فرزند شما از بقیهٴ همکلاسی‌هایش زرنگ‌تر است.
۶. از مردمِ.
۷. دربارۀ؛ درموردِ؛ در خصوصِ؛ راجع‌به: از مدرسه چه خبر؟.
۸. به‌سبب؛ به‌علتِ؛ به‌جهتِ: ◻︎ چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند / من موی از مصیبت پیری کنم سیاه (رودکی: ۵۱۰)، گریهٴ او از خوشحالی است.
۹. برای بیان نوع، جنس، صنف، طبقه، و مانند آن به‌کار می‌رود: پیراهنی از پارچهٴ اعلا.
۱۰. متعلق‌به؛ مالِ: این کتاب از من است.
۱۱. به‌وسیلۀ؛ با کمک؛ با: این وسیله از بهترین مواد اولیه ساخته شده است.
۱۲. از جملۀ؛ جزءِ؛ درشمارِ: سعدی از بزرگان شیراز است.
۱۳. از سویِ؛ از جانبِ؛ از طرف.
۱۴. نشان‌دهندۀ منشٲ چیزی: ◻︎ تو را عدل نوشیروان است و از تو / غلامانْت را تاج نوشیروانی (فرخی: ۳۷۱)، کارون از ارتفاعات زردکوه سرچشمه می‌گیرد.
۱۵. نشان‌دهندۀ تفکیک، تمایز، یا تشخیص: پس از قبولی در آزمون سر از پا نمی‌شناخت.
۱۶. از جهتِ؛ از حیث؛ از لحاظِ؛ از نظرِ: ◻︎ از شما دو چشم یک تن کم / وز شمار خرد هزاران بیش (رودکی: ۵۰۴).
۱۷. نشان‌دهندۀ جزئی از یک کل: دو سال از دوران حبس می‌گذشت.
۱۸. [قدیمی] به.
۱۹. [قدیمی] در؛ اندر: ◻︎ توانگر به نزدیک زن خفته بود / زن از خواب شَلپوی مردم شنود (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۱۰۰).
۲۰. [قدیمی] در قبالِ؛ درمقابلِ؛ در برابرِ.
۲۱. [قدیمی] بر.
۲۲. [قدیمی] به‌جای کسرۀ اضافه به کار می‌رفت: ◻︎ رودکی استاد شاعران جهان بود / صد یکی از وی تویی کسائی پرگست (کسائی: صحاح‌الفرس: ۴۲و۴۳).
۲۳. [قدیمی] از روی؛ از سرِ؛ به‌حکمِ.

ترجمه مقاله