اجالةلغتنامه دهخدااجالة.[ اِ ل َ ] (ع مص ) گردانیدن . (تاج المصادر). برگردانیدن : یقال فی المیسرِ اَجِل السهام و کذلک اجالوا الرأی بینهم . (منتهی الارب ). || جولان دادن .
هزالةلغتنامه دهخداهزالة. [ هَُ ل َ ] (ع اِمص ) خوش منشی . (منتهی الارب ). فکاهة: وقعت ْ بینهما هزالة؛ ای فکاهة. (اقرب الموارد). || زیرکی . (منتهی الارب ).
ازالةلغتنامه دهخداازالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اِزاله . اِزالت . دور کردن . (زوزنی ) (غیاث اللغات ). دور کردن ازجای . (منتهی الارب ). تزویل . اِزال . زَیل . فاتر کردن [ فراتر کردن ]. (تاج المصادر بیهقی ). یعنی دور کردن (چیزی از جائی ). (مجمل اللغة). || برگردانیدن . (منتهی الارب ). از جائی گردانید
عجالةًلغتنامه دهخداعجالةً. [ ع ِ ل َ تَن ْ ] (ع ق ) در عرف و تداول عامیانه ،فعلاً. آنچه اکنون حاضر و دست رسی بدان هست . در حال حاضر. فی الحال . بنقد: عجالةً بهمین اندازه بس است .
کابازالهلغتنامه دهخداکابازاله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 21500 گزی شمال خاوری مهاباد و پنج هزارگزی شمال باختری شوسه ٔ مهابادبه میاندوآب . جلگه با هوای معتدل مالاریائی ، سکنه ٔ آن 334</spa