فرهنگ فارسی عمید
۱. خارج شدن روح از یک کالبد و داخل شدن آن به کالبد دیگر؛ انتقال نفس ناطقه از بدنی به بدن دیگر.۲. [قدیمی] یکدیگر را نسخ کردن؛ باطل کردن؛ زایل کردن.⟨ تناسخ ازمنه: [قدیمی] پیدرپی گذشتن و سپری شدن ازمنه و قرون که انگار هرکدام آنها حکم ماقبل را نسخ میکند.⟨ تناسخ در میراث