استبرافرهنگ فارسی عمید۱. (فقه) تخلیۀ کامل ادرار از مثانۀ مردان با فشردن مجرای آن.۲. (فقه) بازداشتن حیوان حلالگوشت از خوردن چیزهای نجس.۳. برائت خواستن از وام یا عیب و تهمت؛ طلب برائت کردن.۴. [قدیمی] خودداری از نزدیکی با زن به منظور سپری شدن مدت حیض.
استبراءلغتنامه دهخدااستبراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برائت جستن و برائت خواستن از عیب و وام و تهمت و مانند آن . (از منتهی الارب ). طلب دوری از گناه و قرض و عیب . بیزاری جستن . بیزاری خواستن . || ترک آرامش با زن تا سپری شدن حیض . ترک نزدیکی با زن تا گذشتن یک حیض . (منتهی الارب ). امتناع از وطی اَمَه ت
استبراءواژهنامه آزاداستبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.
استبراءلغتنامه دهخدااستبراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برائت جستن و برائت خواستن از عیب و وام و تهمت و مانند آن . (از منتهی الارب ). طلب دوری از گناه و قرض و عیب . بیزاری جستن . بیزاری خواستن . || ترک آرامش با زن تا سپری شدن حیض . ترک نزدیکی با زن تا گذشتن یک حیض . (منتهی الارب ). امتناع از وطی اَمَه ت
استبراءواژهنامه آزاداستبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.
استحمامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ام، آبتنی، حمام، دوش وضو، مسح، غسل، تطهیر، دستنماز، مس، تیمم آبمالی، غرغره، استبرا حمام، محل شستشو▼
استبراءلغتنامه دهخدااستبراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برائت جستن و برائت خواستن از عیب و وام و تهمت و مانند آن . (از منتهی الارب ). طلب دوری از گناه و قرض و عیب . بیزاری جستن . بیزاری خواستن . || ترک آرامش با زن تا سپری شدن حیض . ترک نزدیکی با زن تا گذشتن یک حیض . (منتهی الارب ). امتناع از وطی اَمَه ت
استبراءواژهنامه آزاداستبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.