استفتاحلغتنامه دهخدااستفتاح . [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) نصرت خواستن . (مجمل اللغة) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). فیروزی جستن . (منتهی الارب ). استنصار. خواهش فیروزی . نصرت جستن . || گشودن . (منتهی الارب ). بازکردن . || گشادگی خواستن . گشاد خواستن . فتوح خواستن . طلب باز کردن . گشایش طلبیدن <span cl
استفتاحفرهنگ فارسی عمید۱. به دنبال پیروزی بودن؛ فتح خواستن.۲. باز کردن؛ گشودن.۳. آغاز کردن.۴. (اسم) پانزدهم ماه رجب. Δ در روایات آمده است که در این روز درهای آسمان باز است.
استفتاحفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نصرت خواستن . 2 - گشایش طلبیدن . 3 - یاری خواستن .
روز استفتاحلغتنامه دهخداروز استفتاح . [ زِاِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پانزدهم ماه رجب است و وجه تسمیه ٔ آن است که در رحمت و درهای بهشت در این روز گشاده میشود و نیز در کعبه بروی زائران در این روز باز می شود. و بعضی گفته اند زبان عیسی بن مریم در این روز گشاده شده بود. (از آنندراج ) <span class="
استفتاءلغتنامه دهخدااستفتاء. [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) طلب فتوی کردن . فتوی خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فتوی پرسیدن . جواب فتوی خواستن . (منتهی الارب ): در این باب از اعیان علما و مشاهیر حکما استفتاء رفت همه بر آن منکر شدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 352).<
استفتاءدیکشنری عربی به فارسیهمهپرسى , طلب فتوا كردن , پرسشنامه , رفراندم , نظرسنجى , نظرخواهى , سنجش آرا و افكار
استفتافرهنگ فارسی عمیدپرسیدن فتوا از حاکم شرع یا مُفتی هنگام دچار تردید شدن در امری یا مسئلهای؛ فتوا خواستن.
روز استفتاحلغتنامه دهخداروز استفتاح . [ زِاِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پانزدهم ماه رجب است و وجه تسمیه ٔ آن است که در رحمت و درهای بهشت در این روز گشاده میشود و نیز در کعبه بروی زائران در این روز باز می شود. و بعضی گفته اند زبان عیسی بن مریم در این روز گشاده شده بود. (از آنندراج ) <span class="
مستفتحلغتنامه دهخدامستفتح . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفتاح . فاتح و گشاینده . (از اقرب الموارد). || آغازکننده . (از اقرب الموارد). رجوع به استفتاح شود.
عرمیلغتنامه دهخداعرمی . [ع َ ما ] (ع حرف استفتاح )عَرْما لغتی است در «أما». گویند عرمی و اﷲ، به معنی أما و اﷲ. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
بازپس انداختنلغتنامه دهخدابازپس انداختن . [ پ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عقب انداختن . بتأخیر انداختن : بسیاری برف کشت را قطع میگرداند و زراعت را بازپس می اندازد. (تاریخ قم ص 190). پس چون معتمد این سخن شنید، خواست که رسم استفتاح و ابتدای خراج باز پ
رجبلغتنامه دهخدارجب . [ رَ ج َ ] (ع اِ) ماه هفتم از سال تازیان ، و آن رارجب مضر هم گویند لأنهم کانوا اشد تعظیماً له . ج ، اَرجاب ، اَرْجُب ، رِجاب ، رُجوب ، رَجَبات . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جج ، اَراجیب ، اَراجِب ، ارجبانات ، اَرْجِبة. (ناظم الاطباء): مُنْصَل الأسِنّة؛ ماه رج
روز استفتاحلغتنامه دهخداروز استفتاح . [ زِاِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پانزدهم ماه رجب است و وجه تسمیه ٔ آن است که در رحمت و درهای بهشت در این روز گشاده میشود و نیز در کعبه بروی زائران در این روز باز می شود. و بعضی گفته اند زبان عیسی بن مریم در این روز گشاده شده بود. (از آنندراج ) <span class="