استفراغ

'estefrāq

معنی

۱. بالا آوردن غذای خورده‌شده از معده؛ قی کردن.
۲. (اسم) [عامیانه] غذای بالاآورده‌شده از معده.

مترادف

تهوع، دلآشوب، دلبهمخوردگی، شکوفه، قی

برابر پارسی

هراش

جست‌وجوی دقیق

استفراغ

لغت‌نامه دهخدا

استفراغ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آغاز کردن کاری و سخنی را. || کشتن بچه ٔ نخستین شتر و گوسپند را. || توانائی خود در کاری بذل کردن . (منتهی الارب ). همه ٔ توانائی خویشتن کار بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || فراغت خواستن . (غیاث ). || (اصطلاح طب ) خروج فضول از بول و عرق و قی

استفراغ

فرهنگ فارسی عمید

۱. بالا آوردن غذای خورده‌شده از معده؛ قی کردن.۲. (اسم) [عامیانه] غذای بالاآورده‌شده از معده.

استفراغ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

regurgitation, spew, vomit

استفراغ

دیکشنری فارسی به ترکی

kusma

استفراغ

فرهنگ فارسی معین

(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .)1 - فراغت طلبیدن . 2 - قی کردن .

جست‌وجوی هم‌آوا

استفراک

لغت‌نامه دهخدا

استفراک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فربه و سخت گردیدن دانه در خوشه . (منتهی الارب ). فربه و سخت شدن دانه در سنبله .

استفراغ 1

vomit 1, vomiting, emesis

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خروج ناگهانی محتویات معده از راه دهان

استفراغ 2

vomit 2, vomitus

واژه‌های مصوب فرهنگستان

محتویات خارج‌شدۀ معده از راه دهان

استفراغ‌آور

emetic, vomitive

واژه‌های مصوب فرهنگستان

عاملی که سبب استفراغ شود

استفراغ جهنده

projectile vomiting

واژه‌های مصوب فرهنگستان

استفـراغی کـه با فشار زیـاد رخ دهـد

جست‌وجوی مشابه

استفراغ 1

vomit 1, vomiting, emesis

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خروج ناگهانی محتویات معده از راه دهان

استفراغ 2

vomit 2, vomitus

واژه‌های مصوب فرهنگستان

محتویات خارج‌شدۀ معده از راه دهان

استفراغ‌آور

emetic, vomitive

واژه‌های مصوب فرهنگستان

عاملی که سبب استفراغ شود

استفراغآور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vomitous

استفراغ جهنده

projectile vomiting

واژه‌های مصوب فرهنگستان

استفـراغی کـه با فشار زیـاد رخ دهـد

جست‌وجوی متن

vomit

دیکشنری انگلیسی به فارسی

استفراغ، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن، بر گرداندن

vomiting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

استفراغ، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن، بر گرداندن

قى کردن

گویش بختیاری

استفراغ کردن.

هُقُّ وُرار

گویش بختیاری

استفراغ کردن.

قی

فرهنگ فارسی عمید

= استفراغ

جست‌وجوی هم‌آغاز

استفراغ 1

vomit 1, vomiting, emesis

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خروج ناگهانی محتویات معده از راه دهان

استفراغ 2

vomit 2, vomitus

واژه‌های مصوب فرهنگستان

محتویات خارج‌شدۀ معده از راه دهان

استفراغ‌آور

emetic, vomitive

واژه‌های مصوب فرهنگستان

عاملی که سبب استفراغ شود

استفراغ جهنده

projectile vomiting

واژه‌های مصوب فرهنگستان

استفـراغی کـه با فشار زیـاد رخ دهـد

استفراغ خونی

hematemesis

واژه‌های مصوب فرهنگستان

استفراغ یا بالا آوردن خون

جست‌وجوی هم‌قافیه

حالت تهوع و استفراغ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nausea

حالت استفراغ

دیکشنری فارسی به عربی

غثيان

ضدّاستفراغ

antiemetic

واژه‌های مصوب فرهنگستان

عاملی که موجب جلوگیری یا درمان استفراغ شود

ترجمه مقاله