استمراریلغتنامه دهخدااستمراری . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به استمرار. || (اِ) مستمری . وظیفه . مقرری .
استمراریفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی آنچه استمرار و پیوستگی دارد.۲. (ادبی) در دستور زبان، ویژگی فعلی که بر دوام و استمرار کاری در گذشته یا حال دلالت میکند: مضارع استمراری.
استمراریفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - مستمری ، وظیفه ، مقرری . 2 - حالت فعلی که مفهوم دوام و استمرار آن را در زمان گذشته یا حال برساند.
استمراراًلغتنامه دهخدااستمراراً. [ اِ ت ِ رَن ْ ] (ع ق ) مستمراً. مدام . دائماً. اتصالاً. پیوسته . همواره .
استمرارلغتنامه دهخدااستمرار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گذشتن و رفتن پیوسته . || بر یک روش رفتن . (منتهی الارب ). || روان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). || همیشگی کردن . (منتهی الارب ). || همیشه بودن . (مجمل اللغة) (غیاث ). اتصال . توالی . پیوستگی : از روی سلامت نیت و استقام
استمراردیکشنری عربی به فارسیسکني , ايستادگي , دوام , ثبات قدم , رفتار برطبق توافق , غذا , علوفه , نگهداري , توافق
لَا يَتَنَاهَوْنَفرهنگ واژگان قرآنيكديگر را نهي نمي كردند - يكديگر را باز نمي داشتند (به علت تركيبش با "كانوا"در عبارت "کَانُواْ لَا يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ " به صورت ماضي استمراري معني شده است )
کَانَافرهنگ واژگان قرآنآن دو بودند ( اگر در ترکيب با فعل مضارع ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي استمراري مي کندمانند"کَانَا يَأْکُلَانِ ﭐلطَّعَامَ "يعني غذا مي خوردند)
لَا تَخُطُّهُفرهنگ واژگان قرآننمی نوشتی (از ماده خط است به معناي نوشتن است درعبارت "مَا کُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِکَ " با ترکیب با "مَا کُنتَ"زمانش ماضی استمراری شده است )