استنادلغتنامه دهخدااستناد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پشت به چیزی واگذاشتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). پشت بچیزی بازدادن . پشت بازنهادن بسوی چیزی . (منتهی الارب ). پشت دادن . || پناه وا (با، به ) کسی دادن . (زوزنی ). پناه به کسی بردن . پناه با کسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ): استناداً به ؛ تعویلاً
استنادفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - پشت دادن به چیزی . 2 - نسبت دادن . 3 - سند و مدرک نشان دادن .
ابزار استناد دادهdata citation toolواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای تسهیل شفافسازی تحقیقات که شناسایی و بازیابی و همتاسازی و درستیسنجی داده را امکانپذیر میکند
تحلیل استنادیcitation analysisواژههای مصوب فرهنگستانروشی مبتنی بر محاسبۀ تعداد اسناد منتشرشدهای که به یک سند مشخص ارجاع داده میشوند
روش استنادبنیادcitation based methodواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای بهرهبرداری از ارجاعات ثبت اختراعات و انتشارات
استند إلىدیکشنری عربی به فارسیتكيه كرد به , استناد جست به , استدلال كرد به , اعتماد كرد به , اتّكا كرد به