استنباط بیزیBayesian inferenceواژههای مصوب فرهنگستانرهیافتی در استنباط آماری که در آن پارامتر نامعلوم مورد برآورد دارای توزیع احتمال پیشینی است که از ترکیب آن با اطلاعات حاصل از دادهها، توزیعی پسینی به دست میآید که مبنای استنباط دربارۀ آن پارامتر است
استنباطلغتنامه دهخدااستنباط.[ اِ تِم ْ ] (ع مص ) به آب رسیدن چاه کن . آب برآوردن .(منتهی الارب ). بیرون آوردن آب . (تاج المصادر بیهقی ).الاستنباط، استخراج الماء من العین ، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه . (تعریفات جرجانی ). || نبطی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نبطی شدن قوم . || بیرون آوردن
استنباطدیکشنری عربی به فارسیبرون يابي , رويش , جوانه زني , سبز شدن , ابتكار , استخراج , ابداع , استنتاج , استدلال , استنباط
توزیع پیشینی آگاهندهinformative prior distributionواژههای مصوب فرهنگستاندر استنباط بیزی، نوعی چگالی احتمال پیشینی که اطلاع نظری یا تجربی دربارۀ مقدار نامعلوم پارامتر را منعکس میکند
توزیع پیشینی ناآگاهندهnon-informative prior distributionواژههای مصوب فرهنگستاندر استنباط بیزی، نوعی چگالی احتمال پیشینی که اطلاع نظری یا تجربی دربارۀ مقدار نامعلوم پارامتر را منعکس نمیکند
استنباطلغتنامه دهخدااستنباط.[ اِ تِم ْ ] (ع مص ) به آب رسیدن چاه کن . آب برآوردن .(منتهی الارب ). بیرون آوردن آب . (تاج المصادر بیهقی ).الاستنباط، استخراج الماء من العین ، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه . (تعریفات جرجانی ). || نبطی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نبطی شدن قوم . || بیرون آوردن
استنباطدیکشنری عربی به فارسیبرون يابي , رويش , جوانه زني , سبز شدن , ابتكار , استخراج , ابداع , استنتاج , استدلال , استنباط
استنباطلغتنامه دهخدااستنباط.[ اِ تِم ْ ] (ع مص ) به آب رسیدن چاه کن . آب برآوردن .(منتهی الارب ). بیرون آوردن آب . (تاج المصادر بیهقی ).الاستنباط، استخراج الماء من العین ، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه . (تعریفات جرجانی ). || نبطی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نبطی شدن قوم . || بیرون آوردن
استنباطدیکشنری عربی به فارسیبرون يابي , رويش , جوانه زني , سبز شدن , ابتكار , استخراج , ابداع , استنتاج , استدلال , استنباط