استیلنفرهنگ فارسی عمیدگازی بیرنگ، سمّی، بدبو، قابل اشتعال، و دارای شعلۀ سفید بسیارروشن که برای روشنایی و جوشکاری فلزات به کار میرود؛ اتین.
استیلنفرهنگ فارسی معین(اِ تِ لِ) [ فر. ] ( اِ.) گازی است هیدروکربن دار و بد بو، قابل احتراق و با شعلة سفید درخشان (وزن اتمی آن 26).
آستیلنلغتنامه دهخداآستیلن . [ س ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) اَسِتیلن . دَم که از نیم سوخته ٔ زغال سنگ و آهک مکلس گیرند.
استیلپنلغتنامه دهخدااستیلپن . [ اِ پ ُ ] (اِخ ) یکی از حکمای یونان قدیم . وی از مردم مغاره و تلمیذ دیوجانس (دیوژن ) و استاد ذنن بود و در سنه ٔ 310 ق . م . میزیست و در علم منطق تخصص داشت .
الکل استیلنیکلغتنامه دهخداالکل استیلنیک . [ اَ ک ُ اَ س ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ) از اقسام الکل . الکلهای استیلنیک تا سال 1902م . شناخته نشده بودند، مهمترین آنها الکلهایی هستند که در آنها ارتباط سه تایی در محل a قرار دارد. و این الکلها ما