استیکاللغتنامه دهخدااستیکال . [ اِ ] (ع مص ) استئکال . مال کسی ستاندن و خوردن آن خواستن . مال کسی را ستدن و خوردن .مال کسی بستدن و بخوردن . (تاج المصادر بیهقی ): استیکال ضعفا؛ خوردن مال آنان . || لقمه گرفتن خواستن . || وکیلی خواستن . (مجمل اللغه ).
استیکالفرهنگ فارسی عمید۱. لقمه خواستن.۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن.⟨ استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.
اشتکاللغتنامه دهخدااشتکال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مشتبه شدن کار. یقال : اشتکل الامر؛ اذا اشتبه . (منتهی الارب ). این مصدر در اقرب الموارد نیامده است .
ایستکوللغتنامه دهخداایستکول . (اِخ ) نام دریایی نزدیک پرسنخان . (التفهیم ص 170). اسکول . ایسکول . ایسکوک . این اختلافات عیناً در همه ٔ کتب جغرافیایی قدیم مانند حدود العالم و مسالک و الممالک ابن خرداذبه و امثال آنها دیده میشود. ظاهراًحرف آخر لام است نه کاف و کلمه
مستأکللغتنامه دهخدامستأکل . [ م ُ ت َءْ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیکال . آنکه چیزی را برای خوردن می گیرد. (ناظم الاطباء). || گیرنده ٔ مال ضعفا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استئکال و استیکال شود.