اسماء تعريفيةدیکشنری عربی به فارسیفهرست واژه ها و اصطلا حات يک علم يا يک فن , مجموعه لغات , نام , فهرست علا ءم و اختصارات
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن عبید.ابن الجوزی در سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او درباب خلیفه ٔ مزبور دو روایت آورده است . (سیرة عمربن عبدالعزیز مصحح محب الدین الخطیب چ مصر ص 73 و 117).
اسمالغتنامه دهخدااسما. [ اَ ] (از ع ، اِ) مخفف اسماء عربی : و گر گویی که در معنی نیند اضداد یکدیگرتفاوت از چسان باشد میان صورت و اسما؟ ناصرخسرو.ناموخت خدای ما مر آدم راچون عور و برهنه گشت جز کاسمابررس که چه بود نیک آن اسما<
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن عبید.ابن الجوزی در سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او درباب خلیفه ٔ مزبور دو روایت آورده است . (سیرة عمربن عبدالعزیز مصحح محب الدین الخطیب چ مصر ص 73 و 117).
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن عمید. جعفربن سلمان و سعیدبن عامر از وی راجع به عمربن عبدالعزیز مطالبی نقل کرده اند. (سیرة عمربن عبدالعزیز چ مصر 1331هَ . ق . ص 73 و 117). و ظاهراً کن
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت اشعث بن قیس . او زوجه ٔ حسن بن علی علیهماالسلام بود و معاویه او را زهری فرستاد و گفت ده هزار درم دهم و هم ترا یزید پسرم بزنی کند، اگر بدین زهر حسن رابکشی . و او بپذیرفت و پس از وفات حسن علیه السلام معاویه او را ده هزار درم فرستاد و یزید را گفت او را ب
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن حارثه ٔ اسلمی . شیخ طوسی دررجال خود او را در عداد صحابه ٔ رسول (ص ) شمرده گوید: وی ساکن مدینه بود. و بعضی گویند که اسماء و هند دو پسر حارثه خادم پیغمبر و همواره ملازم درگاه آن حضرت بودند. واقدی وفات او را در بصره بسال 66</sp
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن عبید.ابن الجوزی در سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او درباب خلیفه ٔ مزبور دو روایت آورده است . (سیرة عمربن عبدالعزیز مصحح محب الدین الخطیب چ مصر ص 73 و 117).
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن عمید. جعفربن سلمان و سعیدبن عامر از وی راجع به عمربن عبدالعزیز مطالبی نقل کرده اند. (سیرة عمربن عبدالعزیز چ مصر 1331هَ . ق . ص 73 و 117). و ظاهراً کن
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت اشعث بن قیس . او زوجه ٔ حسن بن علی علیهماالسلام بود و معاویه او را زهری فرستاد و گفت ده هزار درم دهم و هم ترا یزید پسرم بزنی کند، اگر بدین زهر حسن رابکشی . و او بپذیرفت و پس از وفات حسن علیه السلام معاویه او را ده هزار درم فرستاد و یزید را گفت او را ب
اسماءلغتنامه دهخدااسماء. [ اَ ] (اِخ ) ابن حارثه ٔ اسلمی . شیخ طوسی دررجال خود او را در عداد صحابه ٔ رسول (ص ) شمرده گوید: وی ساکن مدینه بود. و بعضی گویند که اسماء و هند دو پسر حارثه خادم پیغمبر و همواره ملازم درگاه آن حضرت بودند. واقدی وفات او را در بصره بسال 66</sp