اسکاتلغتنامه دهخدااسکات . [ اَ ] (ع اِ) اوباش . || بقایای هر چیزی . || روزهای معتدل پس گرما. (منتهی الارب ).
اسکاتلغتنامه دهخدااسکات . [ اِ ] (اِخ ) والتر. یکی از بزرگترین نویسندگان اسکاتلندی در ربع اول قرن نوزدهم . وی در نظم و نثر هر دو اقتدار و مهارت داشت و آثاری که از خود یادگار گذاشته است از شاهکارهای ادبیات انگلیس بشمار میرود.اسکات در 15 ماه اوت <span class="hl"
اسکاتلغتنامه دهخدااسکات . [ اِ ] (ع مص ) خاموش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خموش کردن . ساکت کردن . تسکیت . تسکین . || منقطع گشتن سخن . منقطع شدن سخن . یقال : اسکت ؛ اذا انقطع کلامه فلم یتکلم . (منتهی الارب ).
اشقاذلغتنامه دهخدااشقاذ. [ اِ ] (ع مص ) راندن و دور کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). راندن . (تاج المصادر بیهقی ). طرد کردن از. (اقرب الموارد).
اشکادلغتنامه دهخدااشکاد. [ اِ ] (ع مص ) بخشیدن به کسی . || کسب کردن مال پست . (اقرب الموارد). دادن و ورزیدن مال حقیررا. (منتهی الارب ). || اطعام کردن و نوشاندن به کسی شیر با آنکه خسیس باشد. (اقرب الموارد).
اسقادلغتنامه دهخدااسقاد. [ اِ ] (ع مص ) لاغر کردن اسپ فربه را. (منتهی الارب ). سوغانی کردن . ریاضت اسپ .
اسقاطلغتنامه دهخدااسقاط. [ اِ ] (ع مص ) افکندن . (ترجمان القرآن سید جرجانی ). بیفکندن . (تاج المصادر بیهقی )(مؤید الفضلاء) (زوزنی ). انداختن . (غیاث ). مساقطة. (زوزنی ). انزلاق . برافکندن : حل و عقد و اثبات و اسقاط بدو باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص <span class="hl" dir="
اسکاتلندلغتنامه دهخدااسکاتلند. [ اِ ل َ ] (اِخ ) یکی از قطعات سه گانه ای که مملکت بریتانیا را تشکیل میدهد و عنوان «دولت متحده » شامل آن نیز میشود.اسکاتلند عبارت است از قسمت شمالی جزیره ٔ موسوم به بریتانیای کبیر و در قسمت شمال انگلستان واقع است .موقع، حدود، و مساحت : اسکاتلند فقط از طرف جنوب ب
اسکاتیففرهنگ فارسی عمیدروغنی که از جوشاندن بعضی املاح فلزی در روغن کتان به دست میآید و در نقاشی برای زودتر خشک شدن رنگ به کار میرود.
اسکاتلند جدیدلغتنامه دهخدااسکاتلند جدید. [ اِ ل َ دِ ج َ ] (اِخ ) (به انگلیسی : نوا اسکاتیا و بفرانسه : نوول اکس ) ایالتی در کانادا، شبه جزیره ای واقع در مصب سَن لُران ، دارای 520000 سکنه . کرسی آن هالیفاکس . این ناحیه همان آکادی قدیم مهاجرین فرانسوی است . غلات ، میوه
اسکاتلندلغتنامه دهخدااسکاتلند. [ اِ ل َ ] (اِخ ) یکی از قطعات سه گانه ای که مملکت بریتانیا را تشکیل میدهد و عنوان «دولت متحده » شامل آن نیز میشود.اسکاتلند عبارت است از قسمت شمالی جزیره ٔ موسوم به بریتانیای کبیر و در قسمت شمال انگلستان واقع است .موقع، حدود، و مساحت : اسکاتلند فقط از طرف جنوب ب
اسکاتیففرهنگ فارسی عمیدروغنی که از جوشاندن بعضی املاح فلزی در روغن کتان به دست میآید و در نقاشی برای زودتر خشک شدن رنگ به کار میرود.