اسکیلغتنامه دهخدااسکی . [ اَ ] (اِخ ) یکی از طوایف ساکن آمل . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 36).
اسکیلغتنامه دهخدااسکی . [ اَ ] (ترکی ، ص ) قدیم . || کهنه . مندرس : آن پسر پاره دوز شب همه شب تا بروزبانگ کند چون خروز اسکی بابوش کیمده وار.مولوی .
اسکیفرهنگ فارسی عمیدنوعی ورزش بهصورت سُرخوردن روی برف، چمن، یا آب که با استفاده از وسایل مخصوص انجام میشود.
اشقیلغتنامه دهخدااشقی . [ اَ قا ] (ع ن تف ) نعت تفصیلی از شقی . شقی تر. بدبخت تر. (مهذب الاسماء) (مؤیدالفضلا).اشقی الامة و اشقی القوم ؛ ابن ملجم مرادیست قاتل خیرالخلق . (منتهی الارب ). و مراد به «اشقیها» که در قرآن کریم (12/91) آمده قداربن سالف است که ناقه ٔ
اشکیلغتنامه دهخدااشکی . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 15000گزی شمال باختری ده شیخ و 2000گزی دسردی واقع است . منطقه ای کوهستانی و گرمسیر است و سکنه ٔ آن 3
عشقیلغتنامه دهخداعشقی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عشق . رجوع به عشق شود.- غزل عشقی ؛ غزل که مطالب عشقی را شامل باشد.|| در اصطلاح عامیانه ، آنکه بمیل و هوی و هوس خود کار کند، مثلاً گویند: فلانی آدمی عشقی است . (از فرهنگ فارسی معین ).
عشقیلغتنامه دهخداعشقی .[ ع ِ ] (اِخ ) (میرزاده ٔ...) نام او محمدرضابن حاج سیدابوالقاسم کردستانی ، و از شعرای قرن اخیر ایران بوده است . وی به سال 1272 هَ .ش . در همدان متولد شد و به آموختن ادب و شعر پرداخت . ذوق و احساسات ادبی او آمیخته با احساسات وطن پرستی و
اسکیمولغتنامه دهخدااسکیمو. [ اِ م ُ ] (اِخ ) نام اقوام و طوایفی است که در شبه جزیره ای واقع در انتهای شمالی آمریکا و موسوم به گروئنلاند و نیز در جزائر اطراف قطب شمالی و شبه جزیره ٔ آلاسکا در قطعه ٔ لابرادور و نواحی بین خلیج هودسن و تنگه ٔ برینگ و دیگر نقاط همجوار با این مواضع مسکن دارند. و هر ی
اسکیالغتنامه دهخدااسکیا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از جزائر هبرید در جهت شمال غربی اسکاتلند در 56 درجه و 57 دقیقه و 38 ثانیه ٔ عرض شمالی و 8 درجه و <span class="hl" d
اسکیزندهلغتنامه دهخدااسکیزنده . [ اِ زَ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از اسکیزیدن . سکیزنده . آلیزنده . جفته افکن .
اسکیاتسلغتنامه دهخدااسکیاتس . [اِ ت ُ ] (اِخ ) یکی از جزائر اسپراده در شمال کشور یونان . مساحت سطح آن 55 هزار گز مربع و مرکز آن قریه ای موسوم بهمین اسم است .
اسکیبولغتنامه دهخدااسکیبو.[ اِس ْ س ِ ب ُ ] (اِخ ) رودی در آمریکای جنوبی که از کوه آراکوان سرچشمه گرفته بسوی شمال غربی و سپس بطرف شمال شرقی جاری میگردد. کوه مزبور در قسمت متعلق بدولت برزیل از گویان انگلیس واقع است و نهر مزبور سرحد بین گویان انگلیس و کلمبیا است و این دو سرزمین را از یکدیگر جدا م
اسکیمولغتنامه دهخدااسکیمو. [ اِ م ُ ] (اِخ ) نام اقوام و طوایفی است که در شبه جزیره ای واقع در انتهای شمالی آمریکا و موسوم به گروئنلاند و نیز در جزائر اطراف قطب شمالی و شبه جزیره ٔ آلاسکا در قطعه ٔ لابرادور و نواحی بین خلیج هودسن و تنگه ٔ برینگ و دیگر نقاط همجوار با این مواضع مسکن دارند. و هر ی
اسکی آنطالیهلغتنامه دهخدااسکی آنطالیه . [ اَلی ی َ ] (اِخ ) (آنطالیای قدیم ) قریه ای است در سنجاق تکه از ولایت قونیه ، در قریب 30 هزارگزی مشرق شهر آنطالیا که بقضای آنطالیه ملحق گشته ، و در جهت مغربی از مصب ّ رود کوپری صوئی واقع است . این قریه در کنار خرابه های شهر قد
اسکی استانبوللغتنامه دهخدااسکی استانبول . [ اَ اِ تام ْ ] (اِخ ) (استانبول کهنه ) قریه ٔ کوچکی است واقع در ساحل دریا، در جنوب شرقی جزیره ٔبوزجه در قضای آیواجق سنجاق بیغا، در نزدیکی آن خرابه ٔ شهر قدیمی «الکساندریا تروآس » دیده میشود. آنگاه که این شهر آبادان بوده بندر معموری نیز داشته است که امروز بماس
اسکی بابالغتنامه دهخدااسکی بابا. [ اَ ] (اِخ ) بابااسکی (بابای عتیق ). قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق قرق کلیسا از ولایت ادرنه ، در 30 هزارگزی جنوب قرق کلیسا و قریب 50 هزارگزی جنوب شرقی ادرنه ، در ساحل راست ، یعنی در کنار غربی نهر
اسکی بغدادلغتنامه دهخدااسکی بغداد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) (بغداد کهنه ) خرابه ایست در مشرق و ساحل یسار دجله از ولایت و سنجاق بغداد در یکساعت ونیمی شمال سامره و چهارساعتی جنوب شرقی تکریت ، دارای آثار عتیقه .
لاسکیلغتنامه دهخدالاسکی . [ س َ کی / ی ] (ص نسبی )منسوب به لاسک و آن گمان برم نوعی از جامه باشد بمازندران . ابوعبداﷲ طاهربن احمد... بدین نسبت مشهور است . (انساب سمعانی ورق 595). رجوع به فقره ٔ بعد شود.
لاسکیلغتنامه دهخدالاسکی . [ س َ کی ی ] (ص نسبی ) منسوب به لاسک که دهی است از توابع شفت فومن به گیلان .
بابااسکیلغتنامه دهخدابابااسکی . [ ] (اِخ ) بابااسکیسی ، بابای عتیق . سامی بیک آرد: قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق قرق کلیسا از ولایت ادرنه ، در 30 هزارگزی جنوب غربی قرق کلیسا، و 50هزارگزی جنوب شرقی ادرنه و <span class="hl" dir="l
بابااسکیلغتنامه دهخدابابااسکی . [ ] (اِخ ) (قضای ...)قضائی است در ولایت ادرنه و آن از 33 قریه مرکب میباشد و اراضی حاصلخیزی دارد. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).
تفریحگاه اسکیski resortواژههای مصوب فرهنگستانشهرکی در نواحی کوهستانی که معمولاً اسکیبازان در آن اقامت میکنند