اشجعلغتنامه دهخدااشجع. [ اِ ج َ ] (ع اِ) مرادف اَشجع است در معنی اخیر. ج ، اشاجع. رجوع به اَشجع شود. (از منتهی الارب ).
اشجعلغتنامه دهخدااشجع. [ اَ ج َ ] (ع ن تف ) دلیرتر. شجاعتر. پردل تر. دلاورتر : احوص از مردمان روزگار اشجع و دلاورتر بود. (تاریخ قم ص 245). اسم تفضیل است و منه المثل : اشجع من اسامة. (اقرب الموارد) . || (ص ) مرد سبک سر گول . || (اِ) شیر