ترجمه مقاله

اشباع

'ešbā'

۱. سیری.
۲. بسیار و وافر کردن.
۳. پر کردن.
۴. (شیمی) جذب کامل یک محلول در حلاّل به‌طوری‌که بیش از آن حل نشود.
۵. (پزشکی) نهایت تحمل بدن برای جذب داروهای طبی.
۶. (ادبی) در دستور زبان عربی، سیر خواندن فتحه، کسره، یا ضمه به‌طوری که حرف مناسب آن به‌وجود آید، یعنی از فتحه «الف» و از کسره «ی» و از ضمه «و» تولید شود.
۷. (ادبی) در قافیه، حرکت مابعد الف تٲسیس، مانند کسرۀ حرف «یا» در کلمۀ شمایِل و مایِل و فتحۀ واو در کلمۀ داوَر و یاوَر و ضمۀ حرف «ها» در کلمۀ تجاهُل و تساهُل.

۱. پری، سیری
۲. سیر، سیراب
۳. فراوانی، وفور

ترجمه مقاله