اشتودلغتنامه دهخدااشتود. [ اَ ت َ وَ ] (اِ) نام روز دوم است از خمسه ٔ مسترقه ٔ قدیم . و بجای فوقانی ،نون هم آمده است [ یعنی اشنود ]. (برهان ). و رجوع به اشنود شود. || بودن آفتاب در برج عقرب ودرین روز مغان یعنی آتش پرستان جشن کنند. (برهان ).
اشتودفرهنگ فارسی معین(اُ تَ وَ) = اشتوذ: 1 - (اِخ .) بخش دوم از پنج بخش گات ها. 2 - روز دوم از اندرگاه .
هشتادلغتنامه دهخداهشتاد. [ هََ ] (عدد، ص ، اِ) توصیفی عددی . هشت مرتبه ده . (ناظم الاطباء). ثمانین . نماینده ٔ آن در حساب جُمَّل حرف «ف » است . (یادداشت به خط مؤلف ) : چو گودرز و هشتاد پور گزین همه نامداران باآفرین .فردوسی .
اشتاتلغتنامه دهخدااشتات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شَت ّ. پراکندگان . (مهذب الاسماء). پراکنده ها. پراکندگیها: جاؤا اشتاتاً؛ ای متفرقین . (اقرب الموارد) : مؤلف این اشتات و مصنف این کلمات ... چنین گوید. (قاضی بدر محمد دهار در دیباچه ٔ دستورالاخوان ). به جمع اشتات غزلیات نپ
اشتادلغتنامه دهخدااشتاد. [ ] (اِخ ) (رستاق ...) رستاق اشتاد ناحیه ای در آمل بوده است که اشتاد نامی آنرا بنیان نهاده است . رجوع به تاریخ طبرستان ص 63 و اشتاد وسفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 155 بخش انگلیسی شود.
اشتادلغتنامه دهخدااشتاد. [ ] (اِخ ) مؤلف آنندراج آرد: در تاریخ مازندران آمده است اشتاد مردی بود که قریه ای بنام خود بنا نهاد و به اشتادرستاق معروف شد و پادشاه وقت دختر او را بزنی گرفت و چون آمله نام داشت ، شهر آمل را بنام او بنا کرد و برادر اشتاد، یزداو نام بود، او نیز جائی بنا کرد که آنرا یز
اشتودگاتلغتنامه دهخدااشتودگات . [ اَ ت َ وَ ] (اِخ ) نام دومین قسمت گاتهای اوستا. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 128). و رجوع به فهرست اعلام همان کتاب شود.
اشنوذلغتنامه دهخدااشنوذ. [ اَ] (اِ) روز دوم از فروجان مزبور باشد. و اشتود است .(سروری ). محرف اشنود. رجوع به اشنود و اشتود شود.
اشنوندلغتنامه دهخدااشنوند. [ اِ ن ُ ] (اِ) اشنود. نام دومین روز از خمسه ٔ مسترقه است . (شعوری ج 1 ص 136). محرف اشتود است . رجوع به اشنود و اشنوذ و اشتود شود.
سپنتمدلغتنامه دهخداسپنتمد. [ س ِ پ َ م َ ] (اِ مرکب ) در اوستا سپنتامئینیو، یعنی خرد مقدس و مانند گاتهای اشتود دارای چهار ها می باشد. (مزدیسنا و... تألیف معین ص 301). رجوع به سپنتامئینیو و اسپنتامئینیو شود.
اشنودلغتنامه دهخدااشنود. [ اَ ن َ وَ ] (اِ) روز دوم از خمسه ٔ مسترقه را گویند. (از برهان ) (انجمن آرا). نام روز دوم است از خمسه ٔ مسترقه ٔ قدیم . (آنندراج ) (هفت قلزم ). روز دوم است از پنجه ٔ دزدیده که به تازی خمسه ٔ مسترقه خوانند. (جهانگیری ). در فرهنگ جهانگیری نام دومین از خمسه ٔ مسترقه از س
بهیزکفرهنگ فارسی عمیدپنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان که بهترتیب عبارت است از: اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپنتَمَد، وهوخشتر، و وهِشتواش؛ پنجه؛ پنجۀ دزدیده؛ پنجک؛ پنجۀ مسترقه؛ اندرگاه. Δ چون در گاهنمای باستانی ایران هر ماه سی شبانهروز بود و هر سال ۳۶۰ شبانهروز میشد، ازاینرو در پایان سال پنج روز میافزودند تا سال
اشتودگاتلغتنامه دهخدااشتودگات . [ اَ ت َ وَ ] (اِخ ) نام دومین قسمت گاتهای اوستا. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 128). و رجوع به فهرست اعلام همان کتاب شود.