لغتنامه دهخدا
اشطاط. [ اِ ] (ع مص ) دور رفتن ستور در چرا. (منتهی الارب ). اشطاط در سوم ؛ دور شدن . (اقرب الموارد). || دور شدن در طلب و بتک رفتن . (منتهی الارب ). اشطاط در طلب ؛ امعان کردن در آن و در اللسان آمده است که گویند: اشط القوم فی طلبنا اِشطاطاً؛ هرگاه ایشان را خواه سواره و خواه پیا