اشعینانلغتنامه دهخدااشعینان . [ اِ ] (ع مص ) ژولیده و پریشان شدن موی . (منتهی الارب ). کالیده شدن موی . (تاج المصادر بیهقی ).
اصعنانلغتنامه دهخدااصعنان . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) باریک و لطیف گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
اشنان اسنانلغتنامه دهخدااشنان اسنان . [ اُ ن ِ اَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) بارزد. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 49). قنه . (تذکره ٔ داود ص 71). رجوع به بارزد و قنه شود.
حسنانلغتنامه دهخداحسنان . [ ح َ س َ ] (اِخ ) نام دو جای معروف است در بلادضبه و بنابر قول دیگر نام رمله ای است متعلق به بنی سعد و نظر بر قول دیگر نام مرغزاری است در بلاد ضبه .