اصطقنلغتنامه دهخدااصطقن . [ ] (اِخ ) رومی اسکندرانی که در بعضی از متون شرح و تفسیر مطولات ارسطو را به وی نسبت داده اند ظاهراً همان اصطفن اسکندرانی است که در کلمه تحریف رخ داده است . رجوع به اصطفن اسکندرانی شود.
استکانلغتنامه دهخدااستکان . [ اِ ت ِ ] (روسی ، اِ) (از روسی اِستاکان ) ظرفی که در آن چای و قهوه و غیره آشامند. پیاله .
استیقانلغتنامه دهخدااستیقان . [ اِ ] (ع مص ) استیقان چیزی یا بچیزی ؛ بتحقیق دانستن آنرا. بی گمان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بی گمان دانستن . بیقین دانستن . بیقین داشتن . بیقین کردن . یقین . || یقین خواستن .