اصواتلغتنامه دهخدااصوات . [ اَص ْ ](ع اِ) ج ِ صوت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 65) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آوازها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگها. فریادها. صوتها و صداها. (ناظم الاطباء).و رجوع به صوت شود. || آوازه ها. نیکنامیها. شهرتها. (از اقرب الموارد)
اصواتفرهنگ فارسی عمید۱. [جمعِ صَوت] = صوت۲. (ادبی) در دستور زبان، کلماتی که هنگام تحسین، تعجب، شادی، یا درد و افسوس گفته میشود، مانندِ آه، بهبه، آخ؛ شبه جمله.
اسواتلغتنامه دهخدااسوات . [ اِس ْ ] (اِخ ) سانسکریت : اسواتی ): و نصدّق ایضاً براهمهر فی مکث بنات نعش فی کل ّ منزل ستمائة سنة فیکون موضعه لسنتنا فی المیزان ست ّ درجات و سبععشرة دقیقة، و ذلک فی منزل اسوات عشر درج و ثمان و ثلثین دقیقة. (تحقیق ماللهند بیرونی ص 196</span
اسوادلغتنامه دهخدااسواد. [ اِس ْ ] (ع مص ) فرزند مهتر زادن . (منتهی الارب ). مهتر زادن . (تاج المصادر بیهقی ). فرزند سید زادن . || فرزند سیاه فام آوردن . (منتهی الارب ). سیاه زادن . (تاج المصادر بیهقی ). فرزند سیاه زادن .
اسواطلغتنامه دهخدااسواط. [ اَس ْ ] (ع اِ) ج ِ سوط. تازیانه ها. (منتهی الارب ).- دارةالاسواط ؛ یکی از دارات عرب در ظهر ابرق ، درمضجع، و آن برقة بیضاء است ازآن ِ بنی قیس بن جزٔبن کعب بن ابی بکربن کلاب . (معجم البلدان ).
اشواطلغتنامه دهخدااشواط. [ اَش ْ ] (ع اِ) ج ِ شوط. (منتهی الارب ). ج ِ شوط، بمعنی تک و گشت . و طاف بالبیت ِ سَبْعَة اشواط؛ یعنی طوف کرد خانه را هفت گشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گردش کردن ها. گشتها.
اصوات افلاکلغتنامه دهخدااصوات افلاک . [ اَص ْ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شیخ اشراق معتقد است که افلاک را اصواتی است بجز اصواتی که مبتنی بر دلایل علمی ظاهریست و گوید همچنانکه رنگهای ستارگان مشروط به شرایط رنگهای موجود در نزدما نیست ، اصوات افلاک نیز چنین است و روا نیست گفته شود اصوات هایلی که
اصوات طربلغتنامه دهخدااصوات طرب . [ اَص ْ ت ِ طَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آواز مغنیان و نغمه ٔ ساز مطربان است . (انجمن آرای ناصری ).
اصوات افلاکلغتنامه دهخدااصوات افلاک . [ اَص ْ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شیخ اشراق معتقد است که افلاک را اصواتی است بجز اصواتی که مبتنی بر دلایل علمی ظاهریست و گوید همچنانکه رنگهای ستارگان مشروط به شرایط رنگهای موجود در نزدما نیست ، اصوات افلاک نیز چنین است و روا نیست گفته شود اصوات هایلی که
اصوات طربلغتنامه دهخدااصوات طرب . [ اَص ْ ت ِ طَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آواز مغنیان و نغمه ٔ ساز مطربان است . (انجمن آرای ناصری ).
انکرالاصواتفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی صدای گوشخراش و ناخوشایند.۲. [مجاز] دارای صدای گوشخراش؛ بدصدا. Δ برگرفته از قرآن کریم: اِنَّ اَنکَرَالاَصواتِ لَصَوتُ الحَمیر (لقمان: ۱۹).