اضافیلغتنامه دهخدااضافی . [ اِ فی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اضافه . رجوع به اضافه شود. || الحاقی . (ناظم الاطباء). || نسبی . اعتباری . مقید، در مقابل مطلق : از این چهار مایه دو سبک است و دو گران . سبک مطلق آتش است و سبک اضافی هواست . و گران مطلق زمین است و گران اضافی آب
اضافیدیکشنری فارسی به انگلیسیaddition, additional, adjunct, accessory, backup, auxiliary, de trop, excess, extra, fringe, further, more, new, spare, super-, superfluous, supernumerary, supplement, supplemental, supplementary, surplus
جزئی اضافیلغتنامه دهخداجزئی اضافی . [ ج ُ ی ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر مفهوم اخص از مفهوم دیگر مانند انسان نسبت به حیوان و بدان جهت که بنسبت به مفهوم دیگر جزئی است آنرا اضافی گویند. مقابل کلی اضافی که مفهوم اعم از مفهوم دیگر است و جزئی اضافی اعم است از جزئی حقیقی . (از تعریفات جرجانی ). و رج
جزوی اضافیلغتنامه دهخداجزوی اضافی . [ ج ُزْ ی ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جزئی اضافی . رجوع به جزئی و جزئی اضافی و جزوی شود.
جزئی اضافیلغتنامه دهخداجزئی اضافی . [ ج ُ ی ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر مفهوم اخص از مفهوم دیگر مانند انسان نسبت به حیوان و بدان جهت که بنسبت به مفهوم دیگر جزئی است آنرا اضافی گویند. مقابل کلی اضافی که مفهوم اعم از مفهوم دیگر است و جزئی اضافی اعم است از جزئی حقیقی . (از تعریفات جرجانی ). و رج
اضافی پشتآسیاdistomolar, retromolarواژههای مصوب فرهنگستاندندان اضافی کوچکی که پُشت آسیای سوم در دندانگان دائمی میروید متـ . آسیای چهارم fourth molar
اضافی کنارآسیاparamolar, accessory buccal cusp, paramolar tubercle, supernumerary molarواژههای مصوب فرهنگستاندندان اضافی کوچکی که در کنار دندانهای آسیا و اغلب در فک بالا میروید
اضافی میانیmesiodense, mediodenseواژههای مصوب فرهنگستاندندان اضافیای که بین دندانهای پیشِ مرکزی فک بالا قرار دارد
جزئی اضافیلغتنامه دهخداجزئی اضافی . [ ج ُ ی ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر مفهوم اخص از مفهوم دیگر مانند انسان نسبت به حیوان و بدان جهت که بنسبت به مفهوم دیگر جزئی است آنرا اضافی گویند. مقابل کلی اضافی که مفهوم اعم از مفهوم دیگر است و جزئی اضافی اعم است از جزئی حقیقی . (از تعریفات جرجانی ). و رج
جزوی اضافیلغتنامه دهخداجزوی اضافی . [ ج ُزْ ی ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جزئی اضافی . رجوع به جزئی و جزئی اضافی و جزوی شود.
دندان اضافیsupernumerary tooth, supplemental toothواژههای مصوب فرهنگستاندندانی روییده یا نهفته که اضافه بر تعداد طبیعی دندانهاست
برنامۀ اضافیextra run, open runواژههای مصوب فرهنگستانانجام مأموریت در طول ساعات کار و خارج از برنامۀ معمول روزانه