اطلسیلغتنامه دهخدااطلسی . [ اَ ل َ ] (اِ) قسمی از گُل است . (فرهنگ نظام ). یک قسم گل الوان . (ناظم الاطباء) : اطلسی از جمله گلها خوشتر است اطلسی چادرنماز دلبر است . ناصرالدین شاه .و رجوع به گل اطلسی شود.
اطلسیلغتنامه دهخدااطلسی . [ اَ ل َ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به فلک اطلس ای فلک نهم . از فرهنگ سکندرنامه وفرهنگ فرنگ . (آنندراج ). || خواجه سرا را گویند. خصی سیاه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || املس . (کازمینسکی ).
اطلسیلغتنامه دهخدااطلسی .[ اَ ل َ ] (اِخ ) در تداول تازیان بر اقیانوس اطلس اطلاق شود. رجوع به اقیانوس اطلس و اعلام المنجد شود.
اطلسیفرهنگ فارسی عمید۱. از جنس اطلس.۲. مانند اطلس.۳. (زیستشناسی) گل شیپوری به رنگهای مختلفِ آبی، بنفش، سرخ، و سفید که در باغچهها کاشته میشود.۴. نوعی آبنبات با خطهای رنگین
گل اطلسیلغتنامه دهخداگل اطلسی . [ گ ُ ل ِ اَ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل های آن بشکل شیپور است و عطری ملایم دارد که هنگام شب بیشتر محسوس است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 240).
کاکایی اطلسیLarus atlanticusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با بدن سفید و بالهای سیاه و نوک قوی و چهارگوش
دولفین کوهاندار اطلسیSousa teusziiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بالۀ پشتی آن بهطور غیرمعمول منحنی و خمیده است و کوهان یا قوز کوچکی بر روی قسمت پشتی دارد
اطلسلغتنامه دهخدااطلس . [ اَل َ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کهنه . ج ، طُلُس . (ناظم الاطباء). ثوب خلق . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). جامه ٔکهنه . ج ، طُلس . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از متن اللغة). || گرگ درنده . (آنندراج ) (غیاث ). گرگ دیزه .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (م
گل اطلسیلغتنامه دهخداگل اطلسی . [ گ ُ ل ِ اَ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل های آن بشکل شیپور است و عطری ملایم دارد که هنگام شب بیشتر محسوس است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 240).
کاکایی اطلسیLarus atlanticusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با بدن سفید و بالهای سیاه و نوک قوی و چهارگوش
دولفین کوهاندار اطلسیSousa teusziiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بالۀ پشتی آن بهطور غیرمعمول منحنی و خمیده است و کوهان یا قوز کوچکی بر روی قسمت پشتی دارد
اطلنطیکیلغتنامه دهخدااطلنطیکی . [ اَ ل َ] (اِخ ) در تداول عربی امروز، اطلسی . اقیانوس اطلس .رجوع به اطلسی و اقیانوس اطلس و اعلام المنجد شود.
روتلغتنامه دهخداروت . (ص ) در تداول عامه ، رت . برهنه . لخت . عور. عریان . لوت . رجوع به رت شود. || اطلسی . ساده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اطلسی شود.
گل اطلسیلغتنامه دهخداگل اطلسی . [ گ ُ ل ِ اَ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل های آن بشکل شیپور است و عطری ملایم دارد که هنگام شب بیشتر محسوس است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 240).
دولفین کوهاندار اطلسیSousa teusziiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بالۀ پشتی آن بهطور غیرمعمول منحنی و خمیده است و کوهان یا قوز کوچکی بر روی قسمت پشتی دارد
کاکایی اطلسیLarus atlanticusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با بدن سفید و بالهای سیاه و نوک قوی و چهارگوش