لغتنامه دهخدا
اعسام . [ اِ ] (ع مص ) خشک گردانیدن دست و پا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشک کردن دست . (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). || اشک ریختن . چشم فروخوابیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سرشک ریختن و گویند: چشم فروبستن . (از اقرب الموارد). فروخوابیدن