اغتیابلغتنامه دهخدااغتیاب . [ اِ ] (ع مص )در غیبت افتادن و در بد گفتن کسی شدن سپس وی . (منتهی الارب ). در غیبت افتادن و در غیاب کسی بد گفتن . و غیبت کردن خواه از نیکوئی گویند یا از بدی آن . (ناظم الاطباء). عیب کسی گفتن و از بدیهایی که دوست ندارد گفته شود یاد کردن هرچند درست باشد: اغتابه اغتیابا
اغتهابلغتنامه دهخدااغتهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) در تاریکی رفتن و سیر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سیر کردن در تاریکی . (از اقرب الموارد).
غیبةلغتنامه دهخداغیبة. [ ب َ ] (ع مص ) درآمدن چیزی در چیزی . (از منتهی الارب ). فرورفتن چیزی در چیزی و پوشیده شدن . غِیابة. غُیوبة.غِیاب . غَیاب . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) بدگویی در پس کسی . اسم است اغتیاب را. غیبة در صورتی گویند که راست باشد و اگر دروغ باشد بهتان نامیده شود. (از منتهی ا
غیبتلغتنامه دهخداغیبت . [ ب َ ] (ع اِمص ) عیب کسی در قفای او گفتن . (غیاث اللغات ). بدگویی در غیاب کسی . غیبَة. غَیبَة. غَیبَت . رجوع به غیبة شود. جرجانی گوید: غیبت یاد کردن بدیهای کسی در غیاب اوست ، بشرط آنکه شخص دارای آن بدیها باشد و در غیر این صورت بهتان است و اگر مواجهه گوید شتم است . (از
اسم مصدرلغتنامه دهخدااسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخی