اغلاءلغتنامه دهخدااغلاء. [ اِ ] (ع مص ) گران کردن نرخ را. گران خریدن چیز را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به این معنی ناقص واوی است . (ناظم الاطباء). گران گردانیدن بهاء: اغلی اغلاء؛ جعله غالیاً. (از اقرب الموارد). گران بها کردن . گران بها یافتن . گرانبها خریدن . (یادداشت بخط مو
قرمان اغلولغتنامه دهخداقرمان اغلو. [ ق َ اُ ] (اِخ ) بزرگترین خاندان ترکمانی است که در آسیای صغیر پس از سقوط سلطنت سلجوقیان (اواخر قرن دوازدهم م .) پرورش یافت . شهرهای قلمرو حکومت آنان کوهستانی و در میان دشتهای قیلیقیه و قونیه بود و به این جهت بر شهرهای عراق مشرف بود و مالیات از مسافران میگرفتند. ا
اغلیلغتنامه دهخدااغلی . [ اَ لا ] (ع ن تف )گرانبهاتر. بیش بهاتر. گرانتر. (فرهنگ فارسی معین ). ارجمندتر. پرارزتر. قیمتی تر. (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال : اغلی فداءً من الاشعث بن قیس الکندی . اغلی فداءً من حاجب بن ز
اغلافلغتنامه دهخدااغلاف . [اِ ] (ع مص ) پوشش ساختن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). پوشش ساختن شیشه را: اغلظ القارورة؛ جعل لها غلافاً. (از اقرب الموارد). چیزی را بغلاف ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). غلاف کردن . (المصادر زوزنی ). || در غلاف کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج
اغلاقلغتنامه دهخدااغلاق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غَلَق ، یعنی آنچه در را با آن بندند و با کلید آن را گشایند. (از اقرب الموارد).
اغلاقلغتنامه دهخدااغلاق . [ اِ ] (ع مص ) در بستن خلاف فتح . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در بستن . (از کنز و منتخب بنقل غیاث اللغات ). دربستن . (المصادر زوزنی ). مقابل گشودن : اغلق الباب ؛ ضد فتحه . والاسم الغلق . و منه : «باب اذا مال للغلق یصرف ». (از اقرب الموارد). || بستم داشتن
اغلاءلغتنامه دهخدااغلاء. [ اِ ] (ع مص ) گران کردن نرخ را. گران خریدن چیز را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به این معنی ناقص واوی است . (ناظم الاطباء). گران گردانیدن بهاء: اغلی اغلاء؛ جعله غالیاً. (از اقرب الموارد). گران بها کردن . گران بها یافتن . گرانبها خریدن . (یادداشت بخط مو
اغلافلغتنامه دهخدااغلاف . [اِ ] (ع مص ) پوشش ساختن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). پوشش ساختن شیشه را: اغلظ القارورة؛ جعل لها غلافاً. (از اقرب الموارد). چیزی را بغلاف ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). غلاف کردن . (المصادر زوزنی ). || در غلاف کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج
اغلاقلغتنامه دهخدااغلاق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غَلَق ، یعنی آنچه در را با آن بندند و با کلید آن را گشایند. (از اقرب الموارد).
اغلاقلغتنامه دهخدااغلاق . [ اِ ] (ع مص ) در بستن خلاف فتح . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در بستن . (از کنز و منتخب بنقل غیاث اللغات ). دربستن . (المصادر زوزنی ). مقابل گشودن : اغلق الباب ؛ ضد فتحه . والاسم الغلق . و منه : «باب اذا مال للغلق یصرف ». (از اقرب الموارد). || بستم داشتن
اغلاءلغتنامه دهخدااغلاء. [ اِ ] (ع مص ) گران کردن نرخ را. گران خریدن چیز را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به این معنی ناقص واوی است . (ناظم الاطباء). گران گردانیدن بهاء: اغلی اغلاء؛ جعله غالیاً. (از اقرب الموارد). گران بها کردن . گران بها یافتن . گرانبها خریدن . (یادداشت بخط مو