افراشتهلغتنامه دهخداافراشته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (ص ) برداشته . بلندساخته . بالابرده شده . (آنندراج ) (برهان ). بلندکرده . مقابل فروهشته . (یادداشت مؤلف ) : درفشان بسیارافراشته سر نیزه ها ز ابر بگذاشته . دقیقی