فراسیابلغتنامه دهخدافراسیاب . [ ف َ ] (اِ مرکب ) افراس ِ آب . حباب . شیشه مانندی که به سبب باریدن باران بر روی آب به هم میرسد. (برهان ).
چشمهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبجای، افراس، سلسبیل، عین، کوثر، ینبوع ۲. اصل، مبدا، منبع، منشا ۳. سوراخ ریز، منفذ ۴. مایه ۵. نوع، قسم، نمونه ۶. دهانه، سوراخ ۷. معدن
سواران آبلغتنامه دهخداسواران آب . [ س َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گنبدهای آب که به تازی حباب گویند و افراس آب و افراسیاب مرادف است . (آنندراج ). حبابهای آب . (غیاث اللغات ). کنایه از حباب است و آن قبه ای باشد شیشه مانند که در وقت باریدن باران بروی آب بهم میرسد :</spa
کوپلهلغتنامه دهخداکوپله . [ پ َ ل َ / ل ِ ] (اِ) قبه ای را گویند که در ایام شادی و آیین بندی و جشن و عروسی بندند. (برهان ). قبه ای که در ایام عید و جشن و عروسی بر پای کنند و به رسم آذین در شهرها بندند و زینت کنند و پس از اتمام برچینند و اگر باران ببارد ضایع شو