اقتساملغتنامه دهخدااقتسام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بخش کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ). قسمت کردن . (المصادر زوزنی ). || بهم سوگند خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ).
اقتسامفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پخش کردن ، قسمت کردن . 2 - سوگند خوردن ، قسم یاد کردن ؛ ج . اقتسامات .
اکتشاملغتنامه دهخدااکتشام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بریدن بینی از بن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مقتسملغتنامه دهخدامقتسم . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) قسمت کننده و بهره ٔ خود گیرنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با هم سوگندخورنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اقتسام شود. || بخش بخش کننده . (ناظم الاطباء). پاره پاره و جزوجزو کننده .
اجماملغتنامه دهخدااجمام . [ اِ ] (ع مص ) آسایش دادن (ستور را). (منتهی الارب ). برآسایانیدن . (تاج المصادر) : ملک نوح و امیر سبکتکین و محمود از بهر اجمام مراکب و رکائب و اقتسام غنایم و رغائب دو سه روزی به هراة توقف کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || نزدیک آمدن . (تاج المص
تخارجلغتنامه دهخداتخارج . [ ت َ رُ ] (ع مص ) نفقه بیرون کردن هر یک را از همراهان و یاران بقدر یکدیگر. (آنندراج ). تناهد. (اقرب الموارد)(قطر المحیط). || گرفتن بعض شرکاء خانه ٔ مبنی را و بعض شرکاء زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفتن بعضی شریکها خانه ٔ بناشده را و بعضی دیگر زمین را. (ناظم ا
بخش کردنلغتنامه دهخدابخش کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). تقسیم . اقتسام . قسم . قسمة. (ترجمان القرآن جرجانی ). اقتسام . (تاج المصادر بیهقی ). تقسیم . قسم . توزیع. (دهار). توزیع کردن . بخش کردن . (یادداشت مؤلف ):الاستقسام ، بخش کردن خواستن . (المصادر زوزنی ) <span cl
تناقضلغتنامه دهخداتناقض . [ ت َق ُ ] (ع مص ) عهد شکستن . || باز کردن بنا و تاب رسن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضد یکدیگر شدن . (زوزنی )(از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). || (اصطلاح منطقی ) اختلاف دو قضیه است به حسب ایجاب و سلب چنانکه به اقتضای ذاتی صدق یکی مستلز