اقتصاصلغتنامه دهخدااقتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر پی کسی رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || قصاص دادن خواستن . || در پی قصاص شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قصاص گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصاص بستدن . (تاج المصادر بیهقی ). || روایت
اکتصاصلغتنامه دهخدااکتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). فراهم آمدن و انبوهی کردن . (از اقرب الموارد).
اقتناصلغتنامه دهخدااقتناص . [اِ ت ِ ] (ع مص ) شکار کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) : اولیای دولت را بر اقتصاص و اقتناص او تحریض داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).کی دهد زندانیی در اقتناص مرد زندانی دیگر راخلاص . مولوی .
تحریض دادنلغتنامه دهخداتحریض دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) تحریض کردن : و همه را به تشریفات گرانمایه و مزید اقطاعات موعود گردانید و بر قمع و قهر آن مخاذیل تحریص و تحریض داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 41</span
در پیلغتنامه دهخدادر پی . [ دَ پ َ / پ ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) در پس . در عقب . (آنندراج ). در دنبال . در اثر. (ناظم الاطباء). بر اثر: عَقر؛ در پی شکارافتادن . (از منتهی الارب ). || پیاپی : متکاوس ؛ در پی آمدن چهار حرکات به اجتماع دو سبب (در فن عروض ). اقتصاص
مشاورتلغتنامه دهخدامشاورت . [م ُ وَ / وِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مشورت کردن . (غیاث ). با یکدیگر رای زدن . (ترجمان القرآن ). سگالیدن . (دهار). مأخوذ از عربی ، کنکاش . مشورت . تفکر و اندیشه و مذاکره و تدبیر. (ناظم الاطباء). مشاوره . با کسی رای زدن . شور. سگالش . (ی
بطلمیوس قلوذیلغتنامه دهخدابطلمیوس قلوذی . [ ب َ ل َ س ِ ق َ ] (اِخ ) حکیمی بوده یونانی . (برهان ). منجم معروف و مشهور که درمائه ٔ دویم میلادی در مصر متولد گردید. این دانشمند چنان فرض کرد که زمین ثابت و ساکن و مرکز عالم است وفرضیات این منجم تا ظهور معلم معروف کوپرنیک مسلم بود مثل آنکه هنوز در نزد بیشتر