لغتنامه دهخدا
اقمار. [ اِ ] (ع مص ) بدیر کشیدن رسیدگی خرما و میوه چندانکه سرما درآید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تباه گردیدن شیرینی و حلاوت میوه قبل از آنکه برسد. || اقمار ابل ؛ در گیاه بسیار افتادن شتران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روشن شدن . (از اقرب المو