التذاذلغتنامه دهخداالتذاذ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مزه یافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). لذت و مزه یافتن . (غیاث اللغات ) : بحاسه ٔ ذوق به انواع مطعوم و مشروب التذاذ میکند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
التدادلغتنامه دهخداالتداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از گلو فروبردن دارو را. (منتهی الارب ). دارو به یک جانب دهن فروخوردن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || میل کردن ، یقال التد عنه ؛ ای زاغ . (منتهی الارب ).
اوفشلغتنامه دهخدااوفش . [ ف ِ ](اِ صوت ) آوازی است که در خوشی یا درد کم برآرند. صوتی است نمودن درد یا التذاذ را. (یادداشت مؤلف ).
چشم چرانیلغتنامه دهخداچشم چرانی . [ چ َ / چ ِ چ َ ] (حامص مرکب ) خیره چشمی و هرزه نگاهی . (آنندراج ). نگاه التذاذ بروی خوب کردن . (فرهنگ نظام ). نظربازی .