آلستلغتنامه دهخداآلست . [ ل َ ] (اِ) سُرین . آلر. آرست : همچون رطب اندام و چو روغنْش سراپای همچون شبه زلفین و چو پیلسته ش آلست . عسجدی .در بعض فرهنگها بکلمه معنی اِست نیز داده اند.
رانفرهنگ فارسی عمیدقسمت بالای پای انسان یا حیوان از لگن تا سر زانو؛ سرین؛ کفل؛ آلست؛ الست؛ آلر؛ آگر.⟨ ران فشردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] فشار آوردن بر اسب در سواری و برانگیختن و به تاخت درآوردن او.